منتظران مصلح خود باید صالح باشند

منتظران مصلح خود باید صالح باشند
قالب وبلاگ

دشمنان پیامبر (ص) در واقع کسانی بودند که با ابلاغ رسالت محمدی منافعشان به خطر افتاد. چه اینکه بزرگان قریش نه اعتقادی به بتان داشتند و نه به آنها دل بسته بودند. تنها آنها را وسیله هایی برای مصمل به اهداف خود می دانستند و حمله به بتان را موجب از بین رفتن ابهت بت ها دانسته که در نتیجه امیال و آرزوها و منافعشان را در خطر می دیدند.

سر سخترین دشمنان پیامبر را از هر طایفه ای از قریش افراد زیر ذکر کرده اند:

_ ابولهب و ابوسفیان بن حارث از بنی عبدالمطلب

_ عتبة بن ربیعه و شیبة بن ربیعه و عقبة بن ابی معیط و ابوسفیان بن حرب و معاویة بن مغیره از طایفه عبد شمس بن عبد مناف.

_ نضربن حارث بن علقمه از بنی عبدالدار بن قصی

_ اسود بن مطلب و زمعة بن اسود و ابوالبختری از طایفه بنی عبدالعزی بن قصی

_ اسود بن عبد یغوث از بنی زهرة بن کلاب

_ ابوجهل و عاص بن هشام و ولید بن مغیرة بن عبدالله و ابو قیس بن ولید و ابو قیس بن فاکه بن مغیرة و زهیر بن ابی امیه و اسود بن عبدالاسد و صیفی بن صائب از طایفه بنی مخزوم

_ عاص بن وائل و حارث بن عدی و منبة بن حجاج و نبیه برادر حجاج از طایفه بنی سهم

و بالاخره از طایفهبنی جمع بن حصیص افراد زیر جزو دشمنان پیامبر بودند:

امیة بن خلف و ابی بن خلف و انیس بن معیر و حارث بن طلاطله و عدی بن حمرأ ابن اصدی و …

سران قریش برای آنکه پیشرفت دین تازه را متوقف سازند به هر حیله ای متوسل می شدند. بدگویی از پیغمبر و آزار رساندن به او شکنجه و آسیب پیروان او نسبت دادن شاعری و دیوانگی و ساحری به وی و… ولی هیچ یک از این اقدامات سودی نبخشید.

ابن اسحاق نوشته است سران قریش چون ابوسفیان و ابوجهل و و دیگران شبها پنهانی به خانه ای که محمد (ص) در آنجا مردمان را موعظه می کرد و به سخنان او گوش می دادند. صبح که از آنجا در آمدند گفتند دیگر چنین کاری نکنیم مبادا رفتار ما سبب شود که نادانان قبیله فریفته سخنان محمد شوند. سر انجام با یکدیگر به مشورت نشسته اند که چه کنند. ابوجهل که از تسره بنی مخزوم بود گفت ما با پسران عبد مناف بر سر ریاست پیکار کردیم هر چه کردند ما از آنان پس نماندیم تا آنکه سر انجام گفتند از آسمان به ما وحی می رسد به خدا هرگز بدو ایمان نخواهیم آورد. بالاخره پیشنهاد ها و تهدیدات آغاز شد. عتبة بن ربیعه که یکی از اشراف مکه بود دید که پیامبر (ص) در مسجد الحرام نشسته است به قریش گفت که می روم و پیشنهادهایی به وی می دهم. عتبة نزد پیامبر (ص) رفت و گفت: برادرزاده! تو با امری عظیو که آورده ای جماعت قوم را متفرق ساخته ای و خدایان و دینشان را نکوهش کرده ای اکنون پند مرا بشنو و آنها را نیک بنگر. پیامبر (ص) فرمود: ای ابو ولید بگو تا بشنوم. گفت اگر منظورت از آنچه می گویی مال است آن همه مال به تو میدهم تا از همه ثروتند تر گردی. اگر به منظور سروری قیام کردی تو را بر خود سروری می دهیم و اگر چنان که پیش می آید یکی از پریان بر تو چیره گشته و نمی توانی او را از خویشتن دور سازی تو را درمان می کنیم و مال های خویش را بر سر این کار می نهیم. در مقابل پیشنهاد آیه ۴۷ سوره سبأ نازل گردید.

قال ما سالتکم من اجرا فهم لکم ان اجری الا علی الله و هو علی کل شی شهید

بگو اجر و پاداشی که از شما خواستم برای خود شماست اجر من تنها بر خداوند است و او بر همه چیز گواه است

سپس رسول خدا (ص) در پاسخ به نماینده قریش چنین می گوید:

اکنون تو بشنو. نماینده قریش گفت: می شنوم. در اینجا رسول خدا (ص) آیاتی از قرآن کریم را تلاوت نمود.

( آیات ۱ تا ۲۷ سوره فصلت ). عتبه با شگفتی گوش می داد تا رسول خدا به آیه سجده رسیدو سجده کرد و سپس فرمود ای ابو ولید اکنون پاسخ خود را شنیدی هر جا که می خواهی برو.

قریش پیشنهاد های دیگری نیز داد. از قبیل نزول فرشته و باغ و زر و سیم و نزول عذاب های آسمانی و امثال اینها. رسول خدا بعد از شنیدن تقاضا های قریش افسرده خاطر گشت. در اینجا بود که عده ای جمع شده و ابوجهل تصمیم خود را برای کشتن رسول خدا (ص) اعلام داشت و قریش هم آمادگی خود را برای پشتیبانی وی اظهار داشت.

فردای آن روز که رسول خدا به عادت همیشه میان رکن یمانی و حجرالاسود رو به بیت المقدس به نماز ایستاده ابو جهل در حالی که سنگی به دست داشت با تصمیم قاطع برای کشتن پیامبر رسید و هنگامی که پیامبر به سجده رفت پیش تاخت اما خدا نقشه وی را نقش بر آب کرد و با رنگ پریده بازگشت.

نضر بن حارث وعقبه از طرف قریش به مدینه رفت و از دانایان یهود راهنمایی خواستند آنها گفتند: سه مسئله از وی بپرسید تا صدق و کذب وی معلوم گردد. از اصحاب کهف و ذوالقرنین و روح. آنها به مکه بازگشتند و هر سه موضوع را از رسول خدا پرسیدند و پیامبر هر سه را جواب داد اما در عین حال ایمان نیاوردند.

شکنجه و آزار قریش نسبت به پیامبر و مسلمانان شدت گرفت. پیروان پیامبر به زندان و حبس محکوم شدند. زدن و گرسنگی و شکنجه های دردناک یاران پیامبر را فرا گرفته بود. خانواده عمار بن یاسر عنسی مورد شکنجه قرار گرفت. سمیه مادر عمار به شدت شکنجه شد و در راه اسلام با نیزه ابوجهل به شهادت رسید.

برادر عمار یعنی عبدالله و پدرش یاسر در مکه زیر شکنجه قریش به درجه رفیع شهادت نائل آمدند. بلال بن رباح حبشی را امیة بن خلف در گرمای شدید در بطحای مکه به پشت خواباند و سنگی بزرگ بر سینه اش نهاد تا به محمد (ص) کافر شود ولی او همچنان در زیر شکنجه احد احد می گفت.

افراد دیگری از یاران پیامبر مورد شکنجه قرار گرفتند که از جمله آنها عمار بن فهیره و خباب بن ارت و صهیب بن سنان رومی و ابوفکیهه و ام عبیس و زنیره کنیز رومی و نهدیه و دخترش لبیبه می باشند.

برخی نیز آنقدر شکنجه شدند که از اسلام برگشتند. اسامی آنها بشرح زیر است:

_ حارث بن زمعه

_ ابو قیس بن فاکه

_ ابو قیس بن ولید

_ علی بن امیه

_ عاص بن منبه

رسول خدا (ص) بعد از دیدن اذیتهای قریش و گرفتاری های یارانش پیشنهاد هجرت به حبشه را داد.

——————————————————————————–


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ جمعه 5 اسفند 1390برچسب:, ] [ 9:53 ] [ میلاد علیخانی ] [ ]

.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

منتظران مصلح خود باید صالح باشند
نويسندگان
امکانات وب
ورود اعضا: